بنام خدا آب و تاثيرات اجتماعى آن ايران از دير باز در جغرافياى نيمه خشك قرار گرفته است ، لحاظا مثل اروپا ، چين يا ژاپن و كشورهاى جنوب شرقى آسيا و قسمتهاى اعظم امريكاى شمالى از يكنواختى بارندگى و آب فراوان در تمام سرزمين برخوردار نبوده است ، اب مختص دره ها ، جلگه ها و قسمتهايى كه مختصات جغرافيايى اجازه حفر قنات را داشته ، آبهاى جارى از كوه هايى چون البرز و سلسله جبالهاي زاگرس كه باعث جلب جمعيت و بتدريج افراد در انها اسكان يافته اند ، و چنين است اغاز قوم و قوميت ،از جايى كه مكانهاى آب خيز ازهم دور بوده و امنيت هم در فلات پارس نبوده ، لحظا اين جمعيتها هريك با خود زندگى كرده ، و در طول قرنها لحجه ، زبان ، باورها و مذهب و سنتهاى خود را پيدا كرده اند ، فرهنگ متفاوت از يكسو ، خوانين و روحانيون و صاحبان قدرت از سويى و هوس ازدياد شوكت و جلال ازدياد ثروت هميشه باعث مى شده است كه به هم حمله و ثروت را تصاحب و ضمن قتل عام ، الباقى مردم ان قوم شكست خورده را بحيث نيروى كار به اسارت ببرند ، گاها از تشكيل چند قوم ، و قبيله تشكيل حكومت مركزى داده مثل شاه اسماعيل صفوى كه با اتحاد طوايف مختلف شاملو ، استجانلو ، قاجار ، تكلو و افشارها در سن 13 سالگى بقدرت رسيد ، اين قدرتهاى مركزى با قدرت و كشتار ادامه حيات داده و هميشه بر سر مناطق حتى كم آب باهم جنگيده اند و اين جنگها هميشه با تخريب سيستم هاى ابيارى همراه بوده و اين تخريبات بسيار كلان بر سر آب ، باعث مرگ روحيه پرسشگرى ، و اين خصلت عدم پرسشگرى باعث عدم رشد عقلانيت در ما مردم شده است ، چنانكه يكى از جهانگردان بنام شاردان مى نويسد دردروازه اصفهان ديدم دو تاجرتنباكو كه چند شتر تنباكو كه از روستا بشهر اورده بودند بشدت شلاق مى زنند و بار راهم آتش زده و معدوم كردند ، علت : تغيير دستور شاه كه تجارت توتون را يكماه پيش ممنوع كرده بود ، الان هم پنج هزا تن هندوان ودوهزار تن ميوه ديگر به دليل تغيير مقررات گمركى در هفته اخير ،در بندر عباس در حال گنديدن است ،
روحيه دروغ دوستى ، تملق قهرمان پرستى و اين روحيه باعث شده مردم بدنبال هر درويش و قلندرى (( در زمان حاظر دكتر ،مهندس وفيلسوف و دانشمندى )) راه افتاده و در نتيجه رژيم ها خودرا متزل ببينند ، لهذا تا جايى كه مى توانند مى كشند و ثروتهاى ملى را به غارت مى برند ، بدين اسباب است ، كه توجه مردم به جناح مقابل جلب و اعتقاد اينان به مذهب و تقليد بسيار قوى و عميق است ، و فكر مى كنند حال كه از دنيا محرومند ، آخرت را حفظ كنند ،
براى روشن شدن اين مساله ، به نزولات يكسان در ارپا ، امريكا و ديگر كشورها كه بنگريم ، اقوام و مذاهب كوچك و خورده ريز نمى بينيم، اگر هست نژادهاى مختلفند كه با قوم و قوم گرايى تفاوت فاحشى دارد ،
در سالهاى 1300 بنا بر ضروريات سياسى ، و ظهور كمونيست ، انگليس اجازه داد گروه افسران ملى گرا در يازده كشور بروى كار بيايند ، از جمله اين كشورها ايران بود ، كار از صنعتى كردن نه مدرنيزه شروع شد و صنايع ضرورى مثل قند ، تنباكو ، پارچه بافى و مونتاژ شروع گرديد ، مراحل دوم كه صنعتى كردن سبك و نيمه سنگين بود بعلت كمبود آب خيزش چندانى نداشت و و مى توانم گفت با شكست مواجه شد ، با شكست صنعتى كردن و كمبود بيشتر آب ايران نتوانست مرحله عبور از سنت به مدرنيته را بگذراند ، وعليرغم صنايع و جاده ها وتغيير سيستم ادارى ، ازنظر مدرنيته در ابتداى گذر زمان يا در قرن 16 ميلادى يا 1300 خودمان درجا ميزد واز هُل دادن خويش رنجها برد و دردها كشيد ،از طرفى پول نفت و تقسيم نا عادلانه ثروت باعث شد مردم در عين ثروت و رفاه ، احساس. ظلم و تبعيض نموده و ناراضى شوند ، اگرچه در سالهاى آخر نظام پادشاهى دو مليون كارگر كشور هاى همسايه و كارشناسان خارج در ايران مشغول كار بودند ، اما بعلت خشكسالى و كمبود آب دولت وقت نتوانست همان صنعت مونتاژ را توسعه كمّى دهد ، نيروى جوان تازه وارد شده در سالهاى 1354 لغايت 1357 اكثرا بيكار و جوياى كار ماندند ، كه يكى از دلايل تكرار مى كنم حضورتون ، يكى از دلايل انقلاب وجود همين خيل عظيم نيروى جوان بيكار بودند ، اين نيروى جوان بعد از انقلاب به استخدام ادارات و اورگانهاى تازه تاسيس در آمدند و مستخدمين دولت از 700 هزار به بيش از دو مليون رسيد ، كه خود تاثيرات عمده اى در سيستم اجتماعى ما گذاشت ، از جمله زندگى تجملى گروهى و فقر مطلق گروهى ديگر و اختلاف طبقاتى و هجوم روستائيان با آب وبدون آب،به شهرها،26 شهريور 1397 با احترام دكتر حسن ت نوقابىقسمت سوم : تاثير كم ابى در چهل ساله معاصر و برانداز افق ايران در اينده نه چندان دور
درباره این سایت